استفاده کنند.
پیامبر صلی الله علیه و آله همراه حُذیفه و عمار با شترى تندرو به سمت قله هرشى حرکت کردند.
هنگامى که به نزدیکى قله رسیدند جبرئیل نازل شد و پیامبر صلی الله علیه و آله را از نقشه قتل آگاه ساخت. ایشان نیز به حذیفه و عمار خبر داد و دستور داد تا با شمشیرهاى خود آماده باشند.
وقتى به قله کوه رسیدند منافقین ابتدا ظرفهاى پر از شن و سنگ را غلطاندند. ناگهان صداى مهیبى بلند شد و نزدیک بود شتر حضرت رَم کند، ولى پیامبر صلی الله علیه و آله فریاد زد: «آرام بگیر که برتو مسئلهاى نخواهد بود». او نیز به قدرت الهى با عربى فصیح کلامى گفت و آرام گرفت. پس از آن، منافقین که در این مرحله شکست خوردهبودند به طرف شتر حمله کردند. این بار حذیفه و عمار با شمشیرهاى کشیده حمله کردند و با آنان درگیر شدند.
منافقین که گویا در یک لحظه نقشه خود را خنثىشده دیدند فرار را بر قرار ترجیح دادند و پشت سنگها پنهان شدند.
حذیفه از حضرت پرسید: اینان چه کسانى هستند؟ حضرت فرمود: منافقین در دنیا و آخرت. سپس پرسش و پاسخهایى بین حذیفه و حضرت صورت گرفت. در پایان پیامبر صلی الله علیه و آله براى اینکه شبههاى از شناسایى آن افراد باقى نماند اشارهاى نموده و نورى تابید و فضا را مانند روز روشن نمود. حذیفه و عمار تمامى آن چهارده نفر را دیدند و شناختند.* پیامبر صلی الله علیه و آله که مأمور بود با آنها درگیر نشود، زیرا در آن شرایط حساس فتنهاى دیگر به پا مىشد و مراسم غدیر را خدشهدار مىکرد، از کنار آنها صبورانه گذشت.
* بحار الانوار: ج 7 ص 209، ج 28 ص 97، 99 ، ج 31 ص 632، 635. عوالم العلوم: ج15 /3 ص 165، 166، 304. منبع : سایت غدیریه
اخبارزابل