یک کشیش روسی گفت: سفر به نجف اشرف و زیارت حرم مطهر امام علی(ع) حکایتی افسانهای محسوب میشود که تلاش می کنم آن را باور و درک کنم.
آدم باید عاشق چادرش باشد !
برای ما انسانها عاشق شدن کاری ندارد، تنها کافی است چشم هایمان را به سختی هایی که ممکن است چادر برایمان داشته باشد ببندیم و همه اش خوبی ببینیم، بعد خود عشق کم کم به سراغمان می آید و این می شود که عاشق می شویم،عاشق آنچه خدا برایمان بهترین قرار داده.
به شخصیتم بر می خورد وقتی بعضی ها را می بینم که به اصل وجودی خودشان احترام نمی گذارند، همان هایی را می گویم که وقتی پای صحبتشان بنشینی در بین کلماتشان پی به فاصله ی زیاد فکری آنها با چادرشان می بری، انگار مجبورشان کرده اند و آنها هم به این اجبار تن داده اند.
به نظر نویسنده آدم باید عاشق چادرش باشد، تو که عاشق بودی او هم عاشق می شود، بعد ماجرا می شود یک قصه ی عاشقانه ی دو طرفه، تو عاشق چادرت هستی و او هم عاشق تو، پس تو مراقبش هستی او هم مراقب تو، یعنی هر کدامتان نسبت به آن یکی با محبت بر خورد می کنید، با احساس، اینکه تو کثیفش نمی کنی و در خیابان با رفتارت شخصیتش را بر باد نمی دهی، او هم وجود تو را از نگاه بد حفظ می کند و به تو منزلت می بخشد، بعد هر دو با هم برای همیشه می مانید و هیچ دست بدی از هم جدایتان نمی کند.
برای ما انسانها عاشق شدن کاری ندارد، تنها کافی است چشم هایمان را به سختی هایی که ممکن است چادر برایمان داشته باشد ببندیم و همه اش خوبی ببینیم، بعد خود عشق کم کم به سراغمان می آید و این می شود که عاشق می شویم،عاشق آنچه خدا برایمان بهترین قرار داده.
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم)در وصيت هايى که به على (عليه السلام ) نمودند مى فرمايند
اى على : دوازده چيز را سزاوار است بر سر سفره رعايت کنند:
2. بسم الله گفتن
3 شکر خدا
4. رضايت به تقدير الهى
5 . بر پاى چپ تکيه کردن
6. با سه انگشت خوردن ( لقمه کوچک برداشتن )
7. از دم دست خوردن
8. ليس زدن انگشت
9. لقمه کوچک برداشتن
10. خوب جويدن
11. به اين و آن کم نگاه کردن
12. شستن هر دو دست
ما چقدر اين آداب را رعايت مي کنيم ؟
آگاه باشید! خطاها و گناهان مانند اسب های سرکش و لجام گسیخته ای هستند که گناه کاران بر آن ها سوارند و آنان را در قعر دوزخ سرنگون خواهند ساخت و تقوا همانند مرکب های راهوار و آرامی است که صاحبانشان بر آن ها سوارند و زمامشان را به دست دارند و آنان را تا بهشت پیش می برند .
امیرالمومنین امام على عليهالسلام:
روزى رسول خدا صلىالله عليه و آله و سلّم براى ما خطبهاى ايراد كرد و فرمود: اى مردم! همانا ماه با بركت و رحمت و آمرزش به شما روى آورده است.
اين ماه نزد خدا برترين ماه است و روزهايش برترين روزها و شبهايش برترين شبها و ساعتهايش برترين ساعات.
در اين ماه شما به ميهمانى خدا دعوت شدهايد و در زمره بهرهمندان از كرامت خداوند قرار گرفتهايد.
در اين ماه نفسهاى شما تسبيح خداست و خواب شما عبادت است و اعمال شما پذيرفته و دعايتان به اجابت مىرسد...
من برخاستم و عرض كردم: اى رسول خدا ! برترين كارها در اين ماه چيست ؟ پيامبر فرمود : اى اباالحسن! برترين كارها در اين ماه خويشتندارى از حرامهاى خداوند عزوجل است.
متن حدیث:
اميرالمؤمنين عليٌّ عليهالسلام:
إنَّ رسولَ اللّه صلى الله عليه و آله و سلّم خَطَبَنا ذاتَ يَومٍ فقالَ: أيُّها الناسُ، إنّهُ قد أقبَلَ إلَيكُم شَهرُ اللّه بالبَرَكَةِ والرّحمَةِ والمَغفِرةِ، شَهرٌ هُو عِندَ اللّه أفضَلُ الشُّهورِ، وأيّامُهُ أفضَلُ الأيّامِ، ولَيالِيهِ أفضَلُ اللَّيالِي ، وساعاتُهُ أفضَلُ الساعاتِ، هُو شَهرٌ دُعِيتُمْ فيهِ إلى ضِيافَةِ اللّه وجُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللّه، أنفاسُكُم فيهِ تَسبيحٌ، ونَومُكُم فيهِ عِبادَةٌ، وعَمَلُكُم فيهِ مَقبول، ودُعاؤكُم فيهِ مُستَجابٌ ... فَقُمتُ فقلتُ : يا رسولَ اللّه، ما أفضَلُ الأعمالِ فيهذا الشَّهرِ؟ فقالَ : يا أباالحسنِ، أفضَلُ الأعمالِ في هذا الشَّهرِ الوَرَعُ عن مَحارِمِ اللّه عزوجل.
«إمالي الصدوق،جلد4، صفحه 84»
دو وهابی موقع سوارشدن به هواپیما متوجه شدن یکی از مسافران شیعه هستش . . .
قرارگذاشتن که اذیتش کنن ؛ اولی به دومی گفت: میخواستم تعطیلات برم لبنان ؛ اما شنیدم اونجا شیعه زندگی میکنه ؛ پیشنهاد شناسنامه بحرینی به من شد اما نپذیرفتم؛چون اکثریت شیعه هستن . . .
فکر کردم برم عراق شنیدم که عراق هم پرازشیعه است ؛ رفیقش گفت:خب چرانرفتی اروپا؟؟
گفت:اونجاهم تشیع منتشر شده توخیابونا؛ هرجا بری بهشون برمیخوری. . .
همینطور ادامه دادن تا خشم این مسافر شیعه رو در بیارن؛مسافر شیعه هم باکمال خونسردی بشون روکرد وگفت: چرا به جهنم سفر نمیکنی؟
"شنیدم اونجا تنها جاییست که شیعه نداره!!!"
امروز تمامى مسلمانان به دیار خود رهسپار بودند. آنان پس از مراسم عظیم حج، مراسم شگفت غدیر را نظاره کرده و منتظر بودند تا به اقوام خود برسند و برایشان بازگو کنند.
اما هنوز منافقین از توطئههاى خود بازننشسته بودند و این بار تا به آنجا پیش رفتند که تصمیم قتل رسولاللَّه صلى الله علیه و آله را گرفتند.
آنها براى این منظور قله کوه «هَرْشى» را برگزیدند، زیرا این کوه گردنهها و پرتگاههاى خطرناکى داشت. آنان مىخواستند حضرت را در یکى از پرتگاههاى کوه به پایین پرتاب کنند و یا با شمشیر حمله کرده و ایشان را به قتل رسانند. کاروان تا نزدیک غروب امروز به حرکت ادامه داد و به کوه هرشى رسید. در آنجا پس از استراحتى کوتاه، دوباره شبانه حرکت کرد.
منافقین در گروه چهاردهنفرى خود پیشاپیش قافله حرکت کرده و در محل موعود - سربالایى قله هرشى - در ظلمت شب پشت صخرهها پنهان شده به کمین نشستند. آنها ظرفهاى استوانهای بزرگى پُر از سنگ و ریگ و شن را نیز همراه خود بردهبودند تا براى رَماندن شتر پیامبر صلی الله علیه و آله
ای برکه نشینان! ای غدیریان! بیدار شویم و به خود آییم.
ای کاروانیان! مبادا کاروانی دیگر رفته و برجای بمانیم.
کجاست غدیر و میثاق هایش؟ کجاست غدیر و درس هایش؟! کجاست آخرین وصی پیامبر صلی اله علیه و آله؟! کجاست ثقل اصغر ثقلین؟! کجاست وارث علم پیامبران، ترجمان وحی خدا؟! کجاست پاسخ پروردگار به فریاد استغاثه ی ستم دیدگان؟ کجاست آن یاری دهنده ی دین خدا؟!
همو که انتخاب شده و اختیار شده ی خداوند است، وارث علوم و احاطه کننده به آن، همو که خبردهنده از جانب خدا و بلند کننده ی فرمان اوست... .
تو گویی می بینم او را در کنار رسول خدا بر منبر ایستاده، همان جا که جدّ گرامیش امیرالمؤمنین علی علیه السلام روزگاری ایستاده بود، بازوانش میان انگشتان پیامبر بالا رفته و این ندا به گوش می رسد:
ای مردم! آگاه باشید که خداوند مهدی را بر شما ولیّ و امامی قرار داده که اطاعتش بر همگان واجب می باشد...!
و آن پیمان ها و میثاق ها و بیعت ها و بیعت ها...؛
مردی لواط کننده را نزد علی (ع) بردند تا حکم بر آن اجرا کند مولا فرمود :بین خراب شدن دیوار بر سرت و گردن زدن و در آتش انداختن یکی را انتخاب کنمرد پرسید : کدامیک از مجازات ها سختراست علی (ع) فرمود در آتش سوختن اشد مجازات هاست مرد اجازه خواست تا قبل از اجرای حکم دو رکعت نماز بخواند و سپس دست بر دعا برداشت و گفت خدایا
حديث به تعبير ديگر احاديث ثقلين از روايات متواتر و مورد اتفاق شيعه و سنى است.[1] اين روايت بيانگر استراتژى جاودان و پايدار يعنى راهبرد پيروى از قرآن و اهل بيت است. تأكيدات پيامبر صلى الله عليه و آله و نحوه سخن گفتن در اين باره كمترين ترديدى بر كسى باقى نمی گذارد.
مولا
دائم به سرم فکر علی نیست که هست
هرشب به لبم ذکر علی نیست که هست
دیگر چه سعادتی بود بهتر از این
در سینه ی من مِهر علی نیست که هست
برخی از آیات نازل شده در شأن امیرالمؤمنین(علیه السلام)
|
تحــت فرمــــان ابـــــاالفضــلیــــــم و ارتــــــش می شـــــویـــــــم
با مـــــــدد از مـــــــادرش، کابــــــوس داعــــــش می شـــــویــــــــم
معاویه، مروان بن حکم را کارگزار و فرماندار مدینه قرار داد و به وى دستور داد براى جوانان مدینه جایزهاى بپردازد. مروان این کار را کرد. حضرت امام سجاد(ع) میفرماید: «هنگامى که من نزد مروان رفتم گفت: نام تو چیست؟ گفتم: على بن الحسین» گفت: نام برادرت چیست؟ «گفتم: على». مروان گفت: چه خبر است! على على؟ به چه جهت پدرت نام کلیه فرزندان خود را على میگذارد! سپس جایزهاى به من داد و من نزد پدرم بازگشتم و جریان را برای ایشان شرح دادم. پدرم فرمود: «واى بر پسر زن کبود چشم دباغ باد! اگر براى من صد پسر متولد شود دوست دارم نام آنان را على بگذارم».[1]
علی(ع) تجلی عظمت الهی
شخصیت عظیم و گسترده امیر المومنین علی علیهالسلام وسیعتر و متنوعتر از این است که یک فرد بتواند در همه جوانب و نواحی آن وارد شود و توسن اندیشه را به جولان آورد. برای یک فرد، حد اکثری که میسر است این است که یک یا چند ناحیه معین و محدود را برای مطالعه و بررسی انتخاب کند و به همان قناعت ورزد.
یکی از جوانب و نواحی وجود این شخصیت عظیم، ناحیه تاثیر او بر روی انسانها است و به عبارت دیگر «جاذبه و دافعه» نیرومند اوست که هنوز هم نقش فعال خود را ایفا مینماید.
شخصیت افراد از نظر عکسالعمل سازی در روحها و جانها یکسان نیست. به هر نسبت که شخصیت حقیرتر است کمتر خاطرها را به خود مشغول میدارد و در دلها هیجان و موج ایجاد میکند و هر چه عظیمتر و پرنیروتر است خاطره انگیزتر و عکسالعمل سازتر است، خواه عکسالعمل موافق یا مخالف
کار اصلی امام(ره) بنای نظم سیاسی- مدنی نوین بر اساس عقلانیت اسلامی بود/ شریعت اسلامی و مردمسالاری دو پایه اصلی مکتب امام خمینی است/ ملت ایران با غلبه بر چالشهای درونی و بیرونی راه پر افتخار امام را ادامه خواهد داد
در فاصله میان فاجعه مدرسه فیضیه و ماه محرم (2 فروردین تا 4 خرداد 42) مبارزه امام اغلب در قالب صدور اعلامیههای متعدد بود. فرا رسیدن ماه محرم وضعیت را به یک رویارویی گسترده کشانید. ایام محرم بهترین موقع برای افشای جنایات رژیم و برنامههای ضد اسلامی شاه بود. ساواک که از جایگاه ویژه این ماه اطلاع داشت، پیش از آغاز آن، بسیاری از وعاظ را احضار و آنان را ملزم کرد که در محافل و مجالس:
''1-علیه شاه سخن نگویید.
یارب قـوام راه خمیــنـی مـدام بــاد / جـاویـد رهــبـر ره و خــط قـیام باد
هجرامام؛ جان ودل از مومنین شکسـت / بـرجـان آن شکسته دلان صد سلام باد
رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد
عربی |انگلیسی |
عربی |انگلیسی |
عربی |انگلیسی |
از عين علي عيون ما بينا شد
وز لام علي لسان ما گويا شد
در ياي علي نور خدا ميبينم
زان نور محمد و علي پيدا شد
دانلود - Download Link
حجم :3200 کیلوبایت
پسورد : www.yekmobile.com
غدير خم
کار من نیست که بنشینم املات کنم
شان تو نیست که در دفترم انشات کنم
عین توحید همین است که قبل از توبه
باید اول برسم با تو مناجات کنم
سالی یک بار من عاشق نشوم می میرم
سالی یک بار اجازه بده لیلات کنم
همه جا رفتم و دیدم که تو هستی همه جا
تو کجا نیستی ای ماه که پیدات کنم؟
پدر خاکی و ما بچه ی خاکی توایم
حق بده پس همه را خاک کف پات کنم
از تو ای پیر طریقت که سر راه منی
آن قدر معجزه دیدم که مسیحات کنم
از خدا خواسته ام هر چه که دارم بدهم
جای آن چشم بگیرم که تماشات کنم
تو همانی که خدا گفت: تو ربُّ الارضی
سجده بر اَشهد ان لایی الّات کنم
علی، علیه السلام، در مسجد کاری داشت، سوار استر بود، شخصی را که بر در مسجد ایستاده بود صدا کرد و گفت: استر مرا بگیر و نگه دار تا من برگردم.
همین که علی، علیه السلام، وارد مسجد شد، مرد افسار استر را باز کرد، خود استر را رها نمود و رفت.
بعد از چند لحظه حضرت بازگشت، در حالیکه دو درهم در دست داشت تا به عنوان مزد به آن مرد بدهد، دید که استر ایستاده، ولی افسار بر سر او نیست. دو درهم را به یکی از همراهانش داد تا از بازار افساری برای استر خریداری کند. وی به بازار رفت و دید همان شخصی که افسار را از سر استر باز کرده، آن را به دو درهم میفروشد. آن را خرید و نزد حضرت بازگشت و آنچه دیده بود، باز گفت. علی، علیه السلام، فرمود:
شخصی به خاطر عجله و نداشتن صبر، روزی حلال خود را حرام میکند و حال آنکه بیشتر از آنچه روزی اوستبه او نخواهد رسید.
مشکل گشایی
سه نفر با هم شریک شده و چند شتر خریده بودند تا با آنها معامله های خود را انجام دهند. معامله ها که تمام شد 17 شتر باقی مانده بود. خواستند شترها را تقسیم کنند و از هم جدا شوند اما میانشان دشمنی افتاده بود.
یکی می گفت: «نصف شترها مال من است.» دیگری می گفت: «یک سوم سهم من است.» و نفر سوم می گفت: «یک نهم هم سهم من است.» خودشان این نسبت را قبول داشتند اما زیاد اهل حساب نبودند و حالا هم لج کرده بودند و به جای پول، سهم خودشان را شتر زنده می خواستند و 17 شتر با این نسبت ها قابل تقسیم نبود. هیچکس نمی توانست میانشان آشتی دهد.
ناچار با اوقات تلخ خدمت حضرت امیرالمؤمنین، علیه السلام، آمدند و گفتند: «میان ما داوری کن!» حضرت اختلافشان را شنید. بعد لبخندی زد و گفت: «حق دارید که سهم خودتان را بخواهید، حالا من درست میکنم.» بعد شتر خودش را به میان شتران آنها برد و فرمود: «حالا فرض میکنیم که به جای 17 شتر 18 شتر دارید.» به اولی فرمود: «تو نصف 17 شتر را میخواهی حالا نصف 18 شتر را که بیشتر است یعنی نه شتر بردار!» به مدعی دوم فرمود: «تو ثلث 17 شتر را میخواهی ولی ثلث 18 شتر را که بیشتر ست یعنی شش شتر بردار.» تا اینجا شد 15 شتر. بعد به سومی فرمود: «تو هم یک نهم 17 شتر را میخواهی حالا یک نهم 18 شتر را که بیشتر است یعنی دو شتر بردار.» جمع آن شد 17 شتر. همه راضی و خوشحال شدند. بعد امیرالمؤمنین، علیه السلام، هم شتر خودش را سوار شد و رفت.
ابلاغ پیام رسول الله تکلیف شرعی همه مسلمانان علی الخصوص شیعیان می باشد. و از خداوند متعال می خواهیم که ما را در این مسیر موفق گرداند و از جمله کسانی باشیم که اطاعت امر خداوند و رسولش را نموده ایم و از کسانی نباشیم که گرفتار عذاب خداوند و خشم او شویم. امید است باعنایت خداوند متعال و الطاف عالیه حضرت امیر المؤمنین امام علی علیه السلام و تحت توجهات صاحب اصلی غدیر خم در این زمان وجود مقدس حضرت حجة ابن الحسن العسکری اروحنا له الفداء ، شاهد تحول عملی در زندگی جهانیان نسبت به عید الله الاکبر باشیم. از این رو پایگاه تخصصی غدیر خم شروع به کار کرده است و ان شا الله بتوانیم به تبلیغ و ترویج مقام والای امیرالمومنین و غدیر خم بپردازیم . انتقادات و پیشنهادات خود را برای ما ارسال کنید برای هرچه بهتر شدن روند کار پایگاه تخصصی غدیر خم .
<script type="text/javascript" src="http://ji.revolvermaps.com/2/2.js?i=8n6dt3khxyu&m=7&s=130&c=ff0000&t=1" async="async"></script>